اگر می خواهیم هنر زنده - و #هنر_زیستن – را «بیافرینیم»، باید مشتاق باشیم که تا زانو در گرداب «اوضاع و شرایط انسانی» خود فرو رویم و ماهیت آن زندگی را – هر اندازه نیز که برآشوبنده و پر پیچ و خم و اسرار آمیز باشد – «بپذیریم»
قصد دارم طی چند پست از دیدگاه خودم کمی بیشتر در مورد این متن صحبت کنم. اگر دقت کنید چند تا از کلماتش رو توی گیومه گذاشتم. اینها کلماتی هستند که محور بحثم رو تشکیل میدن.
✅ آفریدن: اولین محتوای مهمی که توی این متن یافت میشه اینه که «زیستن و زندگی کردن، هنری است که آفرینش اون دست خودمونه». پس قدم اول اینه که بدونیم، آگاه شیم و #مسئولیت این آفرینش رو بر عهده بگیریم. تا زمانی که فکر می کنیم اوضاع و شرایط بیرونی اند که زندگی من رو به این شکلی که هست در آوردن، قدرتی برای تغییر دادن مسیر زندگی ام به سمت و سویی که خودم می خوام نخواهم داشت. این منم که از پس همه ی اتفاقات گذشته، شرایط و امکانات و حتی محدودیت هایی که دارم، توانایی این رو دارم که در زندگیم خلاقیت و آفرینندگی ایجاد کنم و تا وقتی که پانشدم، افسارش رو به دست نگرفتم و دنبال بهانه تراشی های مختلف هستم، زندگی ام ت چندانی نخواهد خورد و مجبورم به عادت هام، دیگران و شرایطی که توش هستم بچسبم و اونا منو شکل بدن و با خودشون ببرن.
درسته که گذشته ی من و اتفاقاتی که برام افتاده قابل تغییر دادن نیست، اما.
این منم که اجازه میدم تاثیری که از گذشته در زندگی الانم گذاشته شده همچنان به همون شکل باقی بمونه و ادامه پیدا کنه.
این منم که با چسبیدن به میلِ غیر قابل تحققِ تغییر دادنِ گذشته ای که در اختیارم نیست، توانایی و فرصت شکل دادن به الانی که می تونم درش دخل و تصرف داشته باشم رو از خودم می گیرم.
این منم که با افسوس خوردن مدام برای اشتباهات گذشته ام، درسها و نکته هایی که از اون اشتباه گرفتم رو در زندگی الانم پیاده نمی کنم و ازش به عنوان نقطه ی پرش استفاده نمی کنم.
این منم که با فرار کردن از #اضطراب هایی که همراه با بر عهده گرفتن مسئولیت خلق کردن زندگی شخصی خودمه، مدام دارم از حرکت کردن و پا گذاشتن در این مسیر اجتناب می کنم و دچار رکود و درجا زدن شدم.
درباره این سایت